تغییراتی اساسی و بسیار بزرگی در شهرسازی و بافت منزل رخ داده است و هیچکس جلودار پیشرفت این دنیا نیست و بایستی خود را با مطابقت داد
نیازهای اولیه بشری شامل نیاز به مسکن و خوراک نیاز باعث شده است تا این نوع سبک ها در اولویت هر سازمان وشخصی قرار بگیرد
نحوه
رضایت از معماری در سالیان اخیر خصوصا پس از مدرنیسم تغییرات شایعانی کرده
است که در بسیاری از مائل به وفور قابل مشاهده می باشد
مسئله نهایی ما
این است که معماری در خلق مکانهای رضایتبخش برای شیوه جدید زندگی موفق
بوده است. با وجود این ، مکان مدرن مکانی است که هویت خاص خود را دارد.
البته در عین حال، مکان باید دارای نوعی آشکارگی یا فراخی واقعی باشد که
حضور همزمان «مکانهای بیشمار» را نشان دهد. گفتیم که برخی از ابزارهای لازم
برای حل این مسئله ، یعنی تصور جدید از فضا و فرم، قوام گرفته بودند.
همچنین خاطر نشان کردیم که این ابزارها برای حل آن وظایف ساختمان که مکان
مصنوعی تعیین میکرد، مورد استفاده قرار گرفتند. دست آخر این واقعیت را
یادآوری کردیم که جنبش مدرن مدتها پیش نیاز به عظمت و منطقه گرایی جدید،
یعنی نیاز به فرمهای نمادین جدید، را تشخیص داد. اینجا شرایط لازم برای
خلق مکانهای معاصر وجود دارند، و در این میان میتوان به تلاشهای بسیار
چشمگیر برای حل ملموس این مسئله نیز اشاره کرد. در فصول بعد، درباره
«چگونه» و «چه» و «کجا» ی معماری مدرن به تفصیل بحث خواهد شد؛ و نقاط ضعف و
دستاوردهای ممکن آن نیز خاطر نشان خواهد گردید.
اما پیش از ادامه
بررسیها، اشاره به برخی مخاطرات که رشد این سنت جدید را مانع شدند،
اجتنابناپذیر مینماید. به طور کلی آنها پیامد اعتقاد یک بعدی در منطق و
دودستگی تفکر و احساسی بودند که ریشه در عصر روشنگری داشت. ظاهراً معماری
مدرن قرار نبود به عنوان شقی از فنآوری عقلانی عمل کند، بلکه میبایست به
عنوان مکمل آن در نظر گرفته مید. پیشگامان، جهان جدید را قبول داشتند، اما
میخواستند بعد هنری آن را که در مرحله ابتدایی آن به فراموشی سپرده شده
بود، به آن بازگردانند. برج ایفل تجلی شکوهمند این هدف است. گرچه پیشگامان
در کارهای خاص خود موفق بودند،اما شیوههایی را به کار بردند که بینقص
نبود. اثر هنری هرگز نتیجه تحلیل منطقی نیست و نمیتواند به عنوان آیندهای
از «شیوه بیان» انتزاعی درک شود. اثر هنری همیشه بر نگرش یا «انگاره» ای
کلی استوار است که به تجمیع عناصری که به طور منطقی تعلقی به یکدیگر ندارند
میپردازد. هنر اساساً غیرمنطقی است و نمیتوان آن را با اصطلاحات علمی
توصیف کرد. بسیاری از معماران مدرن نما، با انتقال روشهای علوم طبیعی به
معماری، بعد هنری آن را از بین بردند، و زمینه کارشان را به طراحی صرف و
ساخت تقلیل دادند. این تقلیل به طور کلی دو جهت متفاوت را در بر میگرفت:
یکی از اینها ریشه در اتم گرایی تفکیک ناپذیر از عل تحلیلی داشت. و دیگری
از باور علمی به سیستمهای سامان بخش ناشی میشد. در نتیجه معماری مدرن با
گسترش زیاد به جلوههای نواکسپرسیونیستی یا فرمالیسم نوعقلانی سخت تنزل کرد
در هر دو مورد نگرش جدید از دست میرود و معماری دشمن زندگی معاصر میشود.

نقاشانی
مانند کلی و کاندینسکی خیلی پیش از این رویکردی پدیدار شناسانه به مسائل
هنر تصویری را مطرح ساختد، و برخی معماران آن پیشنهاد را دنبال کردند.
پدیدار شناسی در فلسفه برای امکان بازگشت به «خود اشیاء» از طریق
توصیفهایی که «شیء بودگی» آنها را نشان میدهد. عمل می کند. در برخی
موارد، انسان تلاش کرده است که با مشکلات محیط زیست و مکان به طور جدی
برخورد کند، و مکانمندی را به عنوان یکی از ساختارهای اساسی «هستی ما در
این جهان» توصیف کند. بدین ترتیب مکان به مثابه «شیء» در مفهوم اصلی
واژگانی آن درک میشود و این به منزلة نوعی «گردهمایی» است که «انسان را با
جهان رو در رو میکند.» بنابراین مفهوم مکان عبارت است از جهانی که مکان
به وجود میآورد. هر جهان، کلی و در عین حال وابسته به شرایط است، و معماری
باید این واقعیت را از طریق تعابیر تازه از حال و هوای ویژه هر مکان
(geniuse loci) بیان کند. ظاهراً سبکها در ساختارهای اصلی ریشه دارند، و
نماینده مجموعهای از انتخابهای ویژهاند. بدین ترتیب گرچه اساس کلی سبکها
به آنها ارزش ابدی میبخشد،بسیازی از کارهای خاص در قالب های متفاوت و رنکی ارائه می گردد

ادامه این مقاله را می توانید در وب سایت شرکت درب ضد سرقت اتاک ارائه دهنده انواع درب ضد سرقت ترک و در ضد سرقت ترک اصل و انواع در ضد سرقت ایمنی مشاهده نمایید
این نوع تغییرات و اینطور ساخت سازهای فضای زندگی انسان ها را بسیار تغییر داده است